غزلواره شب يلدا
نه باران مي بارد
نه برف
آسمان
فقط مي بارد
چيزي ميان برف و باران
يا شايد
ذرات كوچكي
ميان آسمان و زمين
و كسي
مثل من ميان آسمان و زمين دوباره
در جست وجوي كلام دوباره اي است
در شب يلدا
در تدارك يافتن واژگاني ديگر براي دوست داشتن
براي رهائي از تكرار
***
از شب يلدا
خيلي گذشته است
نه نام شاعران خالق شعر مثلث يادم مانده
نه پلاك خانه اي كه قطعنامه اي در آنجا صادر شد
فقط مي دانم
چيزي ميان آسمان و زمين مي بارد
بارشي ريز ريز ريز
در ترديد
كه برف بشود
يا باران
يا هيچ كدام
79/9/30