غريبانه
براي پسرم نيما
يار
غريبه است
***
سنگ
روي سنگ
بند نمي شود
انسان
كنار انسان
روزگار
غريبه است
***
چلچراغ
خواب چلچله مي بيند
آفتاب
خواب
به تابستان
بهار
غريبه است
***
سنگ
فرش
زمين را
دستماله مي كنم
به قصد بهار
اما هنوز و هميشه
سبزه زار
غريبه است
***
كلاله عشق را
زير پاي سم اسب و زين سوار
له مكن
سوار
غريبه است
شهريور 76