شاعر
داشت مي انديشيد و
رفت و
گفت:
چكار بايد كرد
كرده بود هر چه را كه بايد
هم خزيده
هم در پرواز
و حالا داشت به دنبال پرنده اي مي گشت
كه شكار بايد كرد
***
باران باريد و خيابان لبريز از سوسن و نيلوفر
به گل نشست
و شاعر به خالي پشت دفتر كاهيش
دل خوش كرد و ايستاد
آبان 79