در غروب بامداد دهكده
براي احمد شاملو با ياد هوشنگ گلشيري
در عصر بامدادي دهكده
به ديدن خانه عشق مي رفتم
اما
دلتنگ
نه كم
نه بيشتر
اين دو گمشده آبروي جهانند
عشق دارد مي ميرد
تا هزار باره باز بميرد
و باز
تا به تولد رسد
عشق نمي گريزد
آرام آرام
متولد مي شود
در كلام احمد و هوشنگ
نه كم
نه بيشتر
دهكده داشت ترك برمي داشت
چاره اش
تدارك تجليل شاملو شد
با ده هزار تماشاچي
ازدحام امشب
چگالش عشقي است در تلاش شكفتن
در جلوه اي هماهنگ
نه كم
نه بيشتر
در غروب دهكده خانه شهرك فرديس
كه با نام شاملو متبرك شد
ازدحام عاشقانه اطراف خانه را كه ديدم
به آرامشي رسيدم
پر رنگ
نه كم
نه بيشتر
79/5/9