جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

دريچه

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 19, 2016

ميان انسان و مرگ

دريچه اي فاصله است

و دستهاي لرزان كه معيار پهناي اين دريچه اند

آنسوي دريچه

نه پرتگاهي

كه فرازگاهي است

كه با چنگ و دندان از آن برخواهي شد

هرگز كسي آنسوي دريچه را نديده است

نيز آناني كه

با چنگ و دندان

بسيار كوشيده اند

_

تو ميرا هستي

اما تا بمرگ نيازمند نباشي

بسوي تو نخواهد آمد

دريچه بخودي خود گشوده نمي شود

كسي آنسو نيست كه بگشايدش

دريچه بدست تو باز مي شود

و بدينگونه مرگ آغاز مي شود

_

ما را وقتي حال گريستن نيست

مي خنديم

چون حوصلة نشستن نيست

راه مي رويم

تا فرصت مردن نيست

زندگي مي كنيم

و ترسو تر

-آبرومندانه تر بگويم –

محافظه كارتر از آنيم

كه مرگ را دوست داشته باشيم

ارديبهشت 49

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *