جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

تولدي ديگر

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 19, 2016

براي احمد شاملو و هوشنگ گلشيري

 

هنوز حساب ميز را نپرداخته ام

شماره ميز از هزار بالا مي زند

شماره ميز را از پيش رقم زده اند

هزار و سيصد و هفتاد و نه

تامل كنيد

راه بدهيد

تا شاعر

” لباس نو بپوشد ”

بايد به دوستان برسد

به نصرت و هوشنگ

و با پاي قطع شده دوباره بگويد

از اين كسالت مزمن خسته ام

از اين عفونت

از اين نفرت

از اين سال

سال بد

سال باد

سال اشك

سال شك

سال كبيسه

***

تقويم را از روبه رويش برداريد

صندلي چرخدارش را

رو به روي افق بگذاريد

از خرداد تا مرداد

چه قدر عشق كشته شد

چند پرنده

چند شاعر

چند قصه نويس

بايد بميرد

تا سال كبيسه به آخر رسد

***

ريشه در استخوانم دارد

ترانه هاي كوچك غربت

پيش از آن كه بميرم

هزار مرگ را گريسته ام

وارطان

مرتضي

خسرو

صداي افتادن و زخمي شدن هر سيب

از بهشت مرا راند

دنبال سيب سرخم مي گردم

راستي

سيب سرخم كجاست؟

***

با پاي بريده پريدم

پرش آسان نبود

پشت كرد به من آسمان

كودكي شدم در اعماق

به قدري عاشق بودم

كه دنبال تابوت خودم افتادم

و هنوز نمي دانم

چه كسي براي نبودنم

سينه چاك مي دهد

***

صندلي چرخدار

دنبال صاحبش مي گشت

عاشقان سوگوار

سربي كلمات سياهش را به سر كشيده بودند

يك روز با پاي خسته آمده بود

از آئينه اي كه گرد نفرت داشت

به جادوي كلام

آئينه اي آفريد

كه غايت عشق بود

پس آن گاه

خطي بر آسمان عشق كشيد

و نهان شد

***

آزادي يعني اين

پرنده هاي محبوس

از قفس گريخته اند

احمد و هوشنگ

براي ما

اما

حسرتي به جا مانده

كاش دنياي تازه شان را مي ديديم

***

ابراهيم وار

پا به آتش گذاشتند

گلستان شد

براي همين

رداي سياه را از سر بر مي داريم

1379/5/3

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *