جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

با صميميت

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 19, 2016

با صميميت نزديك آمد

و كلاه از سر برداشت

و سلامي گفت

 

با صميميت دستش را پيش آورد

 

با صميميت

به سخن گفتن اندر شد

طرح فرداي بهتر را مي ديدم

در چشمانش

در رفتارش

در سخنش

_

با صميميت

دعوتش را پاسخ دادم

چشم هايم را بستم

و به رؤياهايم فرداها را مي ديدم

دست بدست هم

با او

نا بساماني ها را سامان مي بخشيديم

با صميمت

غوطه ور در رؤياهايم بودم كه

با صميميت حس كردم كه

تيزي دشنه ي او

بين دنده هاي شش و هفتم را

قلقلك مي داد

ارديبهشت 50

 

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *