با خودم هستم ( پنج )
سلام
سلام
جواب سلامم را نمي دهي
ندادي ندادي
هيچوقت هم نخواهي داد
تكرار اين شب و اين سلام
مگر كجاي سرماي جهان را
گرم مي كند
با تو نيستم
با خودم هستم
***
مثل ماه
ماهي
مثل بركه
بركه
مثل خدا
خدائي مي كني
هر دو سال
از دو روز كوچكتر شده
سه سال ديگر
سه روز ديگر سر مي رسد
به چشم سر مي بينم كه آمدنش شتاب گرفته
و پنج سال ديگر
كم يا بيش
به قايق نيستي سواري
با تو نيستم
با خودم هستم
***
چند بار ميان جادوي كلام افتادي
عشق
حرام است
دوستي
حرام
يگانگي
حرام تر
هر چند بار دلت مي خواهد به ناله بخند
ناله زندان را
گلستان نمي كند
زندان زندگي
گلخانه نيست
با تو نيستم
با خودم هستم