انار شكسته
اي انار شكسته
اي عشق كه مي شكني تا دوباره برخيزي و پرواز شوي تا اناري
دوباره شوي
براي شكستن
چه قدر سرخي تو
دو چندان سرخ و صد چندان حنائي و صورتي كه با هزار رنگ
سرخي ات هنوز جلوه اي هميشگي دارد
مثل اناري شكسته
***
اي برادر
پشت اين همه ريز ريز باران
پشت اين همه خيس خيس خيس
باز بال خيس پروانه هاي باران خورده را به ياد مي آورم
با مزارع زرد رنگ
زرد و خيس تا به سرخي بنشيند
و بشكند
مثل اناري شكسته
به خاطر خدا فقط براي يك بار بيا سراسر اين مزارع بي شكوفه و بي درخت را
به آمدن و رفتني تمام كنيم
آخر ميان اين همه روياي خسته
آيا هنوز اناري نشكسته
باقي مانده است؟
***
اي خواهري كه هنوز
انگشتري به دستت نديده اي
و هنوز در خودت و ميان اين همه روياي شيرين مي چرخي
تا چه قدر و تا كي و تا كدام و تا كجا آخر؟
اي برادر
كه پشت رنج روزهاي صبر و صبوري آخر هزاره دوم
به قبول تحمل نشسته اي
مثل اختري كه …
يا دفتري كه روزهاي آخر هزاره دوم را الفباي خاطره مي كند
اي دختري كه وقتي به گريه مي نشيند چشمت
چشمت
زمردي مي شود
تا نگيني شود
براي حلقه دستان خالي من
و آبشار گيسوانت
زلال تر از شب مي بارد
و باز
دوباره
تا مهتاب را خنك كند
***
آه اي انار شكسته
با شكستنت مصمم به شكستن كدام طلسم ناشكسته اي
بگو
بگو كدام ديو جادو را مي كشي
تا دوباره به خنده هاي كودكيم برگردم
بگو
اي انار شكسته
آبان 79