ادامه شب يلدا
فرض بر اين است كه امشب
هنوز ادامه شب يلداست
وامروز
اول دي نبود
و من هنوز مي توانم مثل ماه شب يلدا
پشت ابر برقصم و ريز ريز شوم
تا مگر بارشي
در ترديد
ميان برف
يا باران شدن
يا هيچ هيچ هيچ
تو اما هنوز هميشه
پشت پنجره فلان رستوران
فلان خيابان
فلان قاره
در انتظار چيدن ميزي مستطيل شكل
− براي جشن تولد شب يلدا –
به عكسي به ديوار پشت سرت
-سرت را ديدم كه چرخاندي –
خيره مي شوي
− چه قدر با علاقه –
به عكس كودكي كه با نگاهي فرشته وار
به ديوار روبه رويت زل زده
− سرش را نچرخانده
روبه رو را نگاه مي كند –
و دلش مي خواهد
مثل ادامه ديشب
هميشه شب يلدا باشد
تا براي هميشه به خواب رود
و دوباره دلش مي خواهد
بخوابد
تا شب يلدا
باز ادامه داشته باشد
تا براي هميشه به خوابي طولاني رود
تا نه عشق را ببيند
نه نفرت را
كه از هر دو
به يكسان
هميشه لگد خورده است
79/10/1