جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

گل زنبق

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 13, 2016

گفتم مرا به قطره آبي

مبدل كن

چيزي نگفت

گفتم مرا به كوچكترين ذره

_چون خاكستري_

مبدل كن

چيزي نگفت

گفتم مرا صدائي كن

بي پژواك

چيزي نگفت

كه شنيدنش

مقبول روح خسته ام باشد

***

گفتم

هميشه در طلب زنبق بهشتي

بوده ام

مرا به شكل زنبق بهشتي

57

آرايش كن

شايد كه كودكي

در دوردست دوري

با چشم هاي شيشه اي و آبيش

آن را

نوازش كند

***

گل زنبق

به شكل پنجره اي شد

پنجره

شيشه اي به رنگ گل زنبق داشت

و كودكي

با زنبق ميان دستش

با ضربه اي به شيشه

سكوت را و شيشه را و تنهائي مرا

در هم شكست

خرداد 69

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *