جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

تنگ بلور

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 13, 2016

ماهي در تنگ بلور

يك لحظه قرار ندارد

در جستجوري سنگ و گاو و زمين و انسانهائي ست

كه بر اين زمين

مي زيستند

****

دلم مي خواهد بقدر دريا گريه كنم

بقدر بركه اي

حوضي

تنگ بلوري

و ماهي كوچكي شوم

با جمجمه اي كوچكتر

برقصم و شنا كنم

و سر به ديوار بلور بسايم

تا آن سوي زمان

چون آن سوي زمان

كه دريا و ماهي و سنگ و گاو و زميني بود

51

و انسانهايي كه

بر اين زمين مي زيستند

****

دلم مي خواهد پرنده اي شوم

پر پرنده اي حتي

محصور در ميان انگشتان طفلي

كه معصوم ترين نگاه را دارد

****

پر از پروازم و نمي پرم

بالهايم را قيچي كرده اند

براي من كه چنينم و جز اين نيستم

چه لذتي ست نپريدن

بارها گفته ام

تقدير فرازتر از زيستن و خواهش ماست

و نمي دانم

چه كسي تقديم را رقم مي زند

****

ماهي در تنگ بلور

يك لحظه قرار ندارد

در جستجوي سنگ و گاو و زمين و انسانهايي ست

كه بر اين زمين

مي زيستند

بهمن 1368

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *