بهار تا خورشيد
بهار
تمام زمين را
سبز مي كند
خورشيد تكه اي از آسمان را
آبي
***
خورشيد
تمام مي شود اما
دوست داشتن دوباره نمي شود
بر مدار دوست داشتن
تا عشق
بر مدار دوست داشتن خورشيد
بر مدار دوست داشتن بهار
بگذار تا هزار بار بر بهار بچرخم
تا عشق بر مدار بنشيند
21
تا خورشيد
***
اي كاش برگي به ساقه بهار باشم
مگر نه اينكه
به دوست داشتن خورشيد دلخوشم
و به “دوستتان دارم” گفتن
وقتي بهار
پس از صد هزار بار
دوباره شكوفه سيب را
رنگ صورتي مي زند
***
زمستان
امسال
سرد بود
پيش از آنكه برف ببارد
بوي بهار دوباره شنيده بودم
پيش از آنكه كلامي دوباره بگوئي
دلم براي تنهائي انسان مي سوزد
_ در ازدحام آهن و سيمان _
22
باري
بگذار از بهار بگويم
تا خورشيد
***
بهار دوباره مي شود
خورشيد
دوباره نمي شود
انسان
با بهار و خورشيد
دوباره مي شود
اسفند 76