جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

آغاز عشق

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 13, 2016

زمان چه كند قدم برميدارد

ميان رگ هاي سرخ من

***

محموله كدامين كشتيم

مگر

در بارانداز

كه جاشوان همه

_به دلهره_

نه بي تفاوت

_حتي_

از كنار من

رد مي شوند

***

صداي ميرا

ميراتر

صداي ميرا

خاموش

نيازي ديگر به بانك خروس و

زنگ ساعت نيست

من در ميان رايحه باورت

من در ميان طنين گلوله و فرياد

من در ميان ازدحام شيون و ضجه

له مي شوم

***

با داغ نفرتي دوباره

بگذار زنگ كينه به دل

بنشانم

كه عشق

جادوي قصه هاي كهن

كاري نمي تواند كرد

مهر 53

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *