مانلی
دنبال رنج مي گشتم
تو را پيدا كردم
شادي را مي جستم
تو بر سر راهم
سبز شدي
در حضور عشق
اگر خراب شوم بهتر
***
بر كوچه باغ هاي آسمان
ترانه مهتاب را زمزمه مي كردم
كه تو پيدا شدي
دنبال خواب مي گشتم
چشم تو بيدارم كرد
مخواب
انديشه ام را ملول مكن
***
گردنبندي از خشونت
بر گردنت
آويزان مكن
اين را آن مكن
آن را
يقين مكن
ستاره اشكت را
طلسم تسكين مكن
دردم را
سنگين مكن
***
براي گل اشكت
دلم را گلدان مكن
هيچ گاه دوست داشتنت را
از من پنهان مكن
رنجيدنم را
آسان مكن
بهمن 70