جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

دروازه هزار خورشيد

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 12, 2016

خيالي را پس مي زنم

هزار خيال ديگر

از پي

مي آيد

***

كاغذي را پاره مي كنم

هزار كاغذ ديگر

بر دشت خاطره

مي رويد

***

سرماي چله را

با دست به يك سو ميزنم

هزار سرما

دوباره در درونم

مي جوشد

***

پلكم را مي بندم

25

هزار چشم

در دلم

چشمه وار

جاري مي شود

***

غم نديدنت را

از ياد مي برم

غم هزار بار نديدنت

هزار مي شود

***

شعرم را پس مي زنم

تا تو

دروازه هزار خورشيد را

به روبه رو بگشائي

دي ماه 70

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *